|
|
|
|
* غضنفر ميميره، اونو پيش يه مسيحي دفن مي کنن. بعداز مدتي، مسيحيه مرتب به خواب فاميلاش ميآد و گله ميکنه و به بابا و مامانش ميگه: جاي قبر منو عوض کنين، آخه اين غضنفر هرروز صبح زود مزاحم من ميشه و ميگه: توکه لباس تنته، برو چند تا بربري بخر.
* يه بچه چوچول مامانشو ميبينه و ميگه: مامان اون خطه چيه؟ مامانه فکر مي کنه: اگه بگم چوچوله، بچه پررو مي شه. ميگه: با بابات رفته بوديم جنگل، بابات ميخواست درخت رو قطع کنه، سر تبرش گرفت اينجا و خط افتاد. بچه هه ميگه: اوه، صاف زده وسط چوچول.
* يه زن مي ره دکتر و مي گه: آقاي دکتر من هر چي به شوهرم مي دم، سير نمي شم! دکتره ميگه: خوب به دوست و آشنا و فاميل هم بدين! زنه ميگه آقاي دکتر به اون ها هم مي دم ولي باز هم سير نمي شم! دکتره مي گه: خوب، به همسايه هاتون، بقال سرکوچه، قصاب محله هم بدين، سير مي شين! زنه مي گه: آقاي دکتر به اون ها هم دادم ولي سير نشدم! دکتره مي گه: خانوم پس شما مريضين! زنه مي گه: آقاي دکتر، لطف کن بنويس که من مريضم تا نشون فاميلهاي شوهرم بدم. چون هر چي من مي گم مريضم، اونا ميگن: نه، تو زن خرابي!
* يه روز از ترکه ميپرسن که نظرت در مورد جنگها و حمله هاي آمريکا چيه ترکه ميگه که آمريکا يه پاشو گزاشته رويه افغانستان يه پاشم گذاشته روي عراق من فکر ميکنم که ميخاد برينه رو ايران.
* غضنفر با يه خانوم ميرن مطب دکتر. غضنفر ميگه: آقاي دکتر من نميتونم بچه دار شم! دکتر ميگه: چرا؟ غضنفر ميگه: بلد نيستم! دکتره مي گه: خب مي خواي يادت بدم؟ غضنفر با اشتياق مي گه: بله. بعد دکتره شروع مي کنه و ترتيب زنه رو مي ده. بعد رو مي کنه به غضنفر و مي گه: ياد گرفتي؟ اونم ميگه: بذارين من هم امتحان کنم. روزها مي گذره و غضنفر با زنه ميرن به مطب دکتر و غضنفر اين کار رو تکرار مي کنه. يه روز دکتره غضنفرو نشون دوستش مي ده و مي گه: طرفو مي بيني خيلي خره، زنشو آورده بود تا من ترتيب دادنو يادش بدم. دوست دکتره مي گه: اي بابا، اين که کار هميشگي اونه، جا که نداره، کارشو تو مطب دکترا مي کنه.
* پسر عربه ميره تو يه مغازه لوازم خونه ميگه: آقا اگه من با كيرم اين اتو رو بلند كنم چي بهم ميدي؟ يارو هم ميخنده ميگه: خود اتو رو ببر! پسره هم بلند ميكنه و اتو رو وَر ميداره ميبره. فرداش
پسره با باباش مياد به صاحب مغازه ميگه: با بابام اومديم يه يخچال ببريم!!!
* به يک نفر ميگن با آب جمله بساز. ميگه کيرم تو کس زنت. ميگن پس کو آبش. ميگه برو از زنت سوال کن
* تلويزيون داشته گل خداداد عزيزي رو به استراليا نشون ميداده، تركه تماشا ميكرده. دو سه بار كه صحنه آهسته گل رو نشون ميدن، تركه شاكي ميشه، ميگه: حالا اونقدر نشون بده تا اون دروازه بان بگيردش!!!
* يارو تيمساره از تهران ميره اردبيل سركشي، ميبينه همه جاي شهر مامورين نيروي انتظامي شلوارا رو كشيدن پايين و قنبل كردن! يارو خيلي عصباني ميشه، ميره پيش رئيس اون حوزه ميگه: خاك بر سرتون! اين چه افتضاحيه؟! چرا همه سربازا تو شهر كون برهنه قنبل كردن؟! يارو ميگه: يواش قربان! يك قزوينيه از زندان فرار كرده، ما براش تله گذاشتيم!!!
* زنه ميره ميوه فروشي، ميگه: آقا خيار كيلو چنده؟ يارو ميگه: دويست پنجاه تومن. زنه مانتو شو باز ميكنه، ميگه:حالا چنده؟ يارو ميگه: دويست تومن! زنه پيرهنشو درمياره، ميگه: حالا چند؟ يارو ميگه: صد و پنجاه تومن! زنه دامنشم درمياره ميگه حالا چند؟ يارو ميگه صد تومن! خلاصه زنه همينجوري لباساشو در مياره يارو هم ميگه: پنجاه تومن، بيست تومن، ده تومن، پنج تومن، چهار تومن، سه تومن، دو تمون، يه تومن،..آااااه!.... دويست و پنجاه تومن!!!
به تركه ميگن: نظرت در باره كير چيه؟ ميگه: والله نميدونم، بايد بشينم روش فكر كنم!!
به يارو مي گن: بزرگ ترين آرزوت چي يه ؟ مي گه: يه کوچه بن بست و يه بچه ۵ ساله! مي رسن؟
بدترين خاطره ات چي يه؟ مي گه: ۵ سالگيم تو کوچه بن بست.
* اون چيه که پدره مي ماله و بچه هه مي خوره؟ خوب معلومه ديگه: کره اطلس طلايي يه !!!
يه زن و يه مرده، مي رن سينما. يه زنبور مي ره توي شورت زنه. اگه گفتين زنبور کجا رو نيش
مي زنه؟
درست حدس زدين، دست مرده رو !!!
* حسن آقا داشت براي رفيقش از افتخاراتش مي گفت: اين تهرون عجب جاي خوبيه! وقتي ميرسي ترمينال، با ماشين آخرين سيستم ميان دنبالت، ميگردوننت، شب هم مي برن خونشون، مفصل ازت پذيرايي مي کنن، حالتو مي کني و فردا صبح هم، مييارنت جلوي ترمينال و خداحافظي ميکنن و بر ميگردي. رفيقش که تعجب کرده بود، ميپرسه؟ تو کي رفته بودي تهرون؟ تو که ديروز با من بودي! حسن آقا مي گه: من که نرفته بودم، خواهرم مي گفت !!!!
* يه پيرزنه بعد از گرفتن نتيجه آزمايشش که نوشته بود: شما حامله ايد، مي گه: اوا ننه به بادمجون هم ديگه نمي شه اعتماد کرد !!!
غضنفر مقيم آمريکا مي شه، يه روز مي بينه: پسرش با يه دوچرخه اومد خونه. از پسرش ميپرسه؟ دوچرخه رو از کجا آوردي؟ پسرش مي گه: با يه دختر دوست شدم، لخت شد و گفت:
همه چيم مال تو، هر کاري مي خواي بکن. هر چي مي خواي بردار. من هم ديدم دوچرخه اش قشنگه، برش داشتم !!!
* غضنفر از دست شکمش شاکي مي شه و ميگه: خسته شدم از بس که کار کردم و دادم تو خوردي. شکمش ميگه: اگه ناراحتي، من کار کنم و بدم تو بخوري!! |
|
|
|
|
|
|
|
Today, there have been 32 visitors (37 hits) on this page! |
|
|
|
|
|
|
|